فرزند نه؛ حیوان خانگی آری!
عنوان روز جهانی بدون فرزند در وهله اول این تصور را به ذهن متبادر میسازد که هدف از تخصیص این نام به روزی خاص، همدردی با زوجهایی است که با وجود تمام تلاشها، پیگیریها و تحمل مشقات بسیار و عشق سرشاری که به داشتن فرزند از خود نشان دادند اما به حکم تقدیر، ناچار از این نعمت محروم ماندند. اما با اندکی جستجو میتوان دریافت که بر خلاف تصور این روز مختص افرادی است که کاملا خودخواسته و آگاهانه تصمیم گرفتند خود را مقطوع النسل کرده (!!!) و فرزندی را به این دنیا نیاورند!
سه تصویر به ذهنم خطور کرد؛
تصویر اول کلیپ کوتاه و اثرگذاری(!) بود که مدتی قبل در فضای مجازی دست به دست میچرخید و زنی که سگ خود را گم کرده بود با پیدا کردنش او را در آغوش گرفته، خود را مادر توله سگ خطاب کرده و برای پیدا شدن فرزندش اشک شوق میریخت.
تصویر دوم صحنهی فیلمی سینمایی بود که سالها پیش دیده بودم و شوهر در برابر تمایل همسرش به داشتن فرزند، آوردن طفلی بیگناه به این دنیای کثیف را دور از عقل و وجدان میدانست.
و تصویر سوم، پیرزن و پیرمردی که دوران کهنسالی را در تنهایی و سکوت میگذرانند و هر روز با این ترس چشم به روزگار نو میگشایند که شاید فردا با رفتن دیگری بیش از پیش تنها و بیکس شوند.
در پس ذهنم سیاستهای جمعیتی دهههای شصت و هفتاد رژه میرود که در شکل افراطی خود و در نسلهای پس از انقلاب با کاهش مسئولیتپذیری نسبت به خانواده و تمایل به بیفرزندی مواجه شد و جامعه را به سویی سوق داد که علی رغم صعوبت نگهداری حیوان خانگی، تمام دردسرهای ناشی از تیمارش را به جان خریده و به جای قبول مسئولیت فرزندآوری، جانوری زبان بسته را از چرخهی حیات طبیعی خارج کرده و به خیال خود به او محبت میکنند.
چندی پیش در کتاب "موقعیت زن از نظر اسلام" از شهید بهشتی خواندم که ازدواج دو هدف را دنبال میکند یا برای تشکیل خانواده است و یا "نه برای تشکیل خانواده".
در شکل دوم به ازدواج موقت و شرایط و حتی امتیازاتی(!) اشاره شده بود که شکلی کاملا مساوی به جایگاه زن و مرد در این نهاد تازه تاسیس میداد. اما شکل اول که با هدف تشکیل خانواده و به شکل دائم ایجاد شده است میبایست حسب وظیفه و کارکرد، قرارگاه و پناهگاه فرزندانی باشد که خانواده مسئولیت تربیت و پرورش آنان را پذیرا شده بود.
تصور میکنم درنگی جامعه شناسانه قادر باشد کاهش مسئولیت پذیری نسلهای پس از انقلاب را یکی از دلایل تصمیم برای بی فرزندی برشمارد.
شابد یکی دیگر از علل این امر افزایش بیش از پیش "اصالت لذت" در جامعه و رویکردهای اومانیستی است که سبب شده هرکسی خواست و لذت خود را بر هر مصلحت دیگری و بالاخص جامعه ارجح بداند و به نوعی به استفاده مادی بهینه از دوران کوتاه عمر در جهت رسیدن به خواستههای دل اعتبار ویژه بخشد.
هرچند پرواضح است این دگردیسی فرهنگی اجتماعی نیازمند عوامل متعددی است...
سعیده صفایی (دکترای مطالعات زنان)