بایدها و نبایدهای الگوی سوم (۲۱)
بانوی الگوی سوم به زن بودن خود مفتخر بوده و دامنهی تأثیر خودش را میشناسد. خوب میداند که جزئیترین فعل او علاوه بر اثر خانوادگی، اثر اجتماعی و تمدنی دارد. با شناخت تواناییهای خود، میدان بندگی خود را میشناسد.
توانایی رصد و تأثیر انتخابها و افعالش را در مقیاس جهانی دارد. میتواند تحلیل کند که تصمیماتش متأثر از کدام پارادایم فکری است. توانایی تفکیک امور اصالی از امور عرضی، اقتضائی و اضطراری را دارد.
با شناخت درست تکلیف، دچار مغالطه حق و تکلیف نمیشود (اشتغال حق است یا تکلیف؟)
حضور مستقیم (مشاغل لازم برای اسلام با مختصات بیان شده) و غیر مستقیم (همسرداری و تربیت نیروی انسانی) او، صعود یا سقوط جامعه را رقم میزند. هر دو شکل حضورش منافاتی با دخالت در همه ی شئون جامعه ندارد.
تکالیف خود را در همه ی ساحت ها میشناسد و انجام آنها را بروز بندگی و تجلی خلافت میداند. اساسا کاری برای او ارزشمند است و زحمت آن را تحمل میکند که او را به هدف قرب نزدیک کند. کوچکترین کار در داخلیترین مکان خانه را با نیت اجتماعی، مصداق عمل و تأثیر اجتماعی میداند.
تربیت اجتماعی و سیاسی و ایجاد تولی و تبری، سیاسیترین تأثیر زنان است. در همهی مقدرات کشور دخیل و به آنها ناظر است. افتخار و موفقیت برای بانوی الگوی سوم، انجام درست تکالیف است و اگر با حفظ اولویتها به عرصهی مستقیم اجتماعی هم رسید برای او شرفی بالاتر خواهد بود. ص۲۰۴ و ۲۰۵
منبع: دیرباز، عسگر؛ وفایی صدر، فاطمه (۱۳۹۴). بازنگری مبانی فکری_کلامی الگوهای اجتماعی زن، فصلنامه مطالعات راهبردی زنان، سال هفدهم، شماره ۶۸، صص ۱۶۷-۲۱۳